همه عالم چو یک خمخانه اوست دل هر ذره ای پیمانه اوست
خرد مست و ملایک مست و جان مست هوا مست و زمین مست، آسمان مست
فلک سرگشته از وی در تکاپوی هوا در دل به امید یکی بوی
ملایک خورده صاف از کوزه پاک به جرعه ریخته دردی در این خاک
عناصرگشته زان یک جرعه سرخوش فتاده گه در آب و گه در آتش