هر روز فلک حادثه نو زاید کاندیشه به جهل مثل آن ننماید
روشن تر از آفتاب رأیی باید تا مشکل این زمانه را بگشاید
برگ453، جهانگشا
هر روز فلک حادثه نو زاید کاندیشه به جهل مثل آن ننماید
روشن تر از آفتاب رأیی باید تا مشکل این زمانه را بگشاید
برگ453، جهانگشا
می خور که سمن، سما بسی خواهد دید خوش زی که سهی، سُها بسی خواهد دید
زین یک دم عاریت که داری، برخور می دان که چمن چو ما، بسی خواهد دید
برگ449 جهانگشای جوینی
سرگشته محضیم و در این وادی حیرت عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم !
چون آَمده ای درین بیابان حاصل چون بی خبران میاش از خود غافل
گامی می زن به قدر طاعت منشین کاسوده و خفته در نیابد منزل
اوحدالدین کرمانی: برگ 137
مستی خوش است زانکه من از من جدا کند ورنه خرد به بی خردی کی دهد رضا
برگ 645 تاریخ جهانگشای جوینی